پلی میان آموزش و بازار کار
در دوران کنکور هم رشته ریاضی و هم رشته منحصرا زبان رو انتخاب کرده بودم و تونستم در هر دو قبول بشم. بعد از اون دانشجوی رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم تهران) شدم. تدریس زبان رو از ترم دوم کارشناسی شروع کردم ولی آموزشگاهها خیلی سخت به یه مدرس بیتجربه کلاس میدادن. من برای همه آموزشگاههای اطراف خونه رزومه فرستادم و یکی از اونها درخواستم رو برای تدریس زبان به کودکان قبول کرد. هیچوقت احساس و استرس روزی رو که برای اولین بار به عنوان مدرس به کلاس قدم گذاشتم فراموش نمیکنم.
درباره من
سلام، من مائده هستم. تو این قسمت در مورد خودم براتون مینویسم تا با من و گذشته کاریم آشنا بشین.
من متولد سوم اسفند سال 1369 هستم. سال چهارم ابتدایی دبستان ما کلاسهای فوق برنامه زبان انگلیسی برگزار میکرد ولی چون من از وسط سال تحصیلی به اون مدرسه ملحق شده بودم، سطح زبانم از بچههای دیگه پایینتر بود؛ به همین دلیل چهارشنبهها و حضور در کلاسهای زبان رو دوست نداشتم. راستش معلممون هم در تمام طول کلاس انگلیسی حرف میزد و من چیزی متوجه نمیشدم. وقتی مامانم متوجه این مشکل شد، من شرکتکننده مستمع آزاد کلاسهای زبان شدم و کم کم از زبان انگلیسی خوشم اومد.
گذشت و در طول دبیرستان اونقدر به زبان انگلیسی علاقهمند شدم که توی یکی از آموزشگاههای نزدیک خونه به اسم آموزشگاه «آینده» ثبت نام کردم؛ تا جایی که یادمه همیشه بهترین شاگرد کلاس بودم و تونستم دو ساله دیپلم زبان بگیرم، چون آموزشگاه به شاگردای خوبش اجازه میداد به جای گذروندن تمام ترم، با قبولی در آزمون به ترم بالاتر برن. من هم با این انگیزه از قبل کتابها رو میخوندم و آخر ترم بعد از گرفتن بهترین نمره و شرکت در یه مصاحبه شفاهی، به کلاس دو ترم بالاتر میرفتم.
تابستون سال 1389 بود که برای اولین بار توی عمرم شاگردام منو «میس مائده» صدا زدن و من عاشق این شغل شدم. الان شاگردای اون کلاس، ده سال بزرگتر شدن و باید حدودا نوزده ساله باشن.
بعد از اون در آموزشگاههای مختلفی کار کردم و سال 1392 در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات آمریکای شمالی در دانشگاه تهران قبول شدم. در این حین، تدریس آیلتس در دانشگاه تهران رو هم شروع کردم. بعد از فارغ التحصیلی تونستم کسب و کار مستقل خودم رو با اجاره یک کلاس نزدیک میدون انقلاب راه بندازم.
من از سال 1394 تا الان به صورت مستقل زبان تدریس میکنم. منی که کلاس چهارم ابتدایی از شدت استرس حضور در کلاس زبان انگلیسی دلدرد میگرفتم، الان عاشق این شغل هستم و میدونم که معلم چه نقش اساسی و مهمی در ذهن و قلب آدمها داره. همیشه توی زندگی شغلیم سعی کردم معلم مسئولیتپذیر و خوشاخلاقی باشم تا بچهها از برخوردم حس خوبی بگیرن و به زبان انگلیسی علاقهمند بشن.
امیدوارم بتونم شما، خواننده این متن رو هم به زبان انگلیسی علاقهمند کنم.